شنبه 89 خرداد 15 , ساعت 5:57 عصر
بگذارید اگر هم نه بهاری باشم
شاعر سوخته گل های صحاری باشم
می توانم که خودم را بسرایم هر چند
نتوانم که همانند قناری باشم
معنی پیر شدن ماندن مردابی نیست
پیرم اما بگذارید که جاری باشم
کاری از پیش نبردم همه ی عمر ولی
شاید این لحظه ی نایافته کاری باشم
همچنان طاقت فرسوده شدن با من نیست
نپسندید که در لحظه شماری باشم
همه ی درد من این است که می پندارم
دیگر ای دوست من ?دوست نداری باشم
مرگ هم عرصه ی بایسته ای از زندگی است
کاش شایسته ی این خاک سپاری باشم...
نوشته شده توسط بانوی مهتاب | نظرات دیگران [ نظر]